به هیچ وجه نمی توان انکار کرد که امروزه ، چینی ها و محصولات چینی سهم عمده ای در بازارهای جهانی دارند.
همچنین سود و سرمایه گذاریهای سرشاری را بابت فعالیتهای اقتصادی و تجاری از آن خود می کنند. از نظر مشاوره بازاریابی ، با نگاهی دقیق تر و عمیق تر به محصولات چینی متوجه خواهید شد که هیچ گونه برند شناخته شده و صاحب نامی در بین محصولات آنها وجود ندارد. در حالی که کشورهای پیشرفته دنیا ، به خاطر برندهایی که در بازارهای جهانی دارند می توانند مشتریان ثابت و سودهای فراوان مالی را از آن خود کنند. تفاوت عملکرد چین با عملکرد کشورهایی که از طریق برندهای شناخته شده خود به سود بسیاری دست پیدا می کنند تنها در یک نکته مهم قابل ذکر است و آن مزیت رقابتی است که کشور چین در بخش قیمت محصولات خود ایجاد کرده است.
چینی ها ، در چند دهه گذشته ، از امکانات و صنایع پیشرفته ای که در کشورهای توسعه یافته وجود داشت ، بهره مند نبودند ، بنابراین در ابتدای کار خود نمی توانستند محصولاتی با کیفیت بالا که بتواند با محصولات مرغوب بازار رقابت کند تولید کنند به همین دلیل باید از روشهای دیگری برای برندسازی استفاده می کردند. در نتیجه آنها به این نتیجه رسیدند که از صنایع موجودی که در اختیارشان بود نهایت استفاده را ببرند. پس آنها شروع به تولید انبوه محصولاتی کردند که به لحاظ کیفیت ، توانایی رقابت با محصولات مرغوب را نداشت ولی قیمت پائین آنها ، به خوبی می توانست نظر مساعد بسیاری از مشتریان را در سراسر دنیا به خود جلب کند. بنابراین ، با فروش بالا و سود زیادی که حاصل از تولید و فروش انبوه بود کم کم توانستند سطح تکنولوژی و صنایع خود را نیز در طی چندین دهه به مرور بهبود ببخشند.
بهبود محصولات چینی نسبت به سالهای گذشته این انتظار و پیش بینی را ایجاد کرده است که در سالهای آینده ، برندهای مرغوب و صاحب نامی در میان محصولات تولید چین در بازار وجود خواهد داشت که می تواند در بعضی از مواقع و در برخی از محصولات و صنایع با برندهای صاحب نام قبلی رقابت کند و با آنها در یک ردیف بایستد. تجربه چین ، به خوبی این مسئله را روشن می کند که مزیت رقابتی و راهبردهای بازاریابی و برندسازی همیشه وابسته به کیفیت محصول و خدمات نیست ، بلکه می توان برای پیمودن این راه از روشهای مختلف و متناسب با شرایط و وضعیت موجود استفاده کرد. همواره ، قیمت پائین محصولات ، از جمله موارد اصلی و مهمی است که می تواند برای تولید کنندگان یک محصول ، مزیت رقابتی ایجاد کند. همیشه تعداد زیادی از افراد در جامعه وجود دارند که تمایل به خرید محصولات با قیمت پائین هستند و برایشان چندان فرقی نمی کند که کیفیت یا برند محصول مورد نظرشان در چه سطحی است.
نه تنها این شیوه بازاریابی برای افرادی که توان مالی بالایی ندارند ترغیب کننده است ، بلکه افرادی نیز هستند که با وجود داشتن توان مالی ، باز هم قیمت پائین محصول یکی از موارد مهم و ترغیب کننده برای آنها محسوب می شود. در کل ، چنین نتیجه گیری می شود که راهبردهای بازاریابی چینی ها متناسب با شرایط موجود کشورشان آغاز شده است و در ادامه با بهبود شرایط ، می تواند از نظر بقیه حوزه ها در بازاریابی و برندسازی ، همچون سطح کیفیت محصول ، خود را به رقیب جدی برای سایر برندها تبدیل کند.