بازاریابی محصول ؛ بیشتر تبلیغات سعی می کنند تا ما را مجبور سازند تا به جای سایر برند های تجاری ، برند مورد نظر را بخریم و نه مستقیما محصولات را بخریم.
اغلب شرکت های تبلیغاتی متمرکز بر تاثیرات تبلیغات جهت فروش و بازاریابی محصول بود که می توانند به شرط یکسان بودن سایر موارد تعادل ترازو را به نفع یک برند برهم بزنند و یا بر تصمیم ما مبنی بر خریدن و یا نخریدن یک محصول براساس انتخاب نحوه وزن دادن ما به نام های تجاری تاثیر گذارند.
اما تنها بخش کوچکی از تبلیغات مستقیما به فکر این هستند که بر تصمیم ما نسبت به خرید یا عدم خرید یک محصول در تمایز با این که کدام برند خریداری شود، تاثیر بگذارند.
در بیشتر موارد از تبلیغات برند نشانی از ترغیب نیست. به میزانی که اکثر تبلیغات برند بر احساسات ما نسبت به نیاز به یک طبقه از محصولات تاثیر می گذارند. این نتیجه بیشتر یک اثر بخشی است، تا آن که در مرحله اول مورد نظر تبلیغ کننده باشد. این گفته به معنای آن نیست که این تاثیر اهمیت ندارد. دقیقا به اندازه کافی کسانی یافت می شوند که ممنوعیت تبلیغ سیگار را مهم می پندارند.
تحقیقات بازاریابی درباره توانایی تبلیغ برند در ایجاد تقاضا برای طبقه محصول به عنوان یک کل پراکنده اند و به شکل نا امید کننده ای به نتیجه نمی رسند.
باور شخصی محققان پارک بازاریابی بر این اساس است که تحقیقات بازار بالاخره نشان خواهند داد که این آثار جنبی، قابل توجه می باشند و ساز و کارهای آن اساسا مبتنی بر دستور کار از طریق خلق تصویری از محبوبیت و پذیرش اجمتماعی است، اما به شرطی که تبلیغات کافی برای برند به مدت کافی منتشر گردد.
اگر چنین موضوعی به حقیقیت بپیوندد، هنوز هم در برگیرنده محدودیت های بسیار جدی در مورد تبلیغ کنندگان برای تحمیل پیام های مورد نظرشان خواهد بود. چنانچه یک محصول تازه نتواند سریعا مورد پذیرش منطقی ما قرار گیرد، ممکن است قبل از مدت زمان لازم برای اجرا شدن، فراگرد تنظیم دستور کار، از دور خارج شود. در خصوص اینکه تا چه مدتی تبلیغ کنندگان قادرند یا می خواهند تبلیغ را درباره محصولاتی که به اندازه کافی فروش ندارند تا هزینه های تولید را تامین کنند ادامه یابد، صرفا به این امید که بالاخره محدودیت هایی وجود دارد.