وظایف واحد بازاریابی
۱– جذب مشتری
اولین وظیفه بخش بازاریابی توانمند نمودن یک تشکیلات برای جذب مشتری هاست. بدون مشتری، نه درآمدی وجود دارد و نه تجارتی! جذب مشتری شرکت را برای بالا بردن حجم کارهای تجاری خود تقویت خواهد کرد. البته بازاریابی انتهای کار فروش نیست بلکه در این بخش به مشتری آگاهی داده می شود و سعی بر آن است که توجه مشتری به مسئله مورد نظر معطوف شود. معیارهایی که برای اندازه گیری موفقیت در بازار به کار می روند عبارتند از:
– درجه معروفیت و شهرت
– سرعت افزایش مشتریان
– درصد انتخاب محصول از میان محصولات مشابه
– وسعت توزیع
۲– حفظ مشتری
دومین وظیفه بخش بازاریابی حفظ مشتریان فعلی شرکت و افزایش و فعال کردن هر چه بیشتر آنهاست. این بخش از کار ممکن است قدری مشکل تر باشد و نیاز به سرمایه گذاری داشته باشد زیرا مشتریانی که به سختی از این در وارد شده اند، به آسانی از در دیگر خارج می شوند! مشکلات و مسائل زیادی وجود دارند که قدرت شما را در این بخش محدود می کنند. اما معیارهای زیر شما را برای اندازه گیری عملکرد شرکت در حفظ مشتری یاری می کند:
– میزان فروش های دائمی و مقطعی
– میزان وفاداری و دفاع مشتریان از شما
– سرعت رشد فروش
– تعداد مشتریان
– تعداد مشتریان تازه جذب شده
طراحی و تدوین پروموشن ها جوایز مسابقات و …
۳– کسب درآمد
سومین وظیفه بخش بازاریابی حضور در بازار و کسب در آمد است. تا سال ۱۹۷۰ درآمد شرکت ها تنها از روی مبالغ دریافتی و اسناد شرکت محاسبه می شد. اما امروزه سرمایه های نامحسوسی مانند خصوصیات و تواناییهای ذهنی و فکری افراد، مشتریان با ارزش، امتیازات کسب شده و حس رضایتمندی مشتریان و… جزء درآمدها محسوب می شوند و می توانند اثر مثبتی روی عملکرد شرکت داشته باشند.
بازاریابان حرفه ای برای بالا بردن درآمدها و حضور در بازار از معیارهای زیر کمک می گیرند:
– میزان سود
– درصد مقبولیت محصولات جدید شرکت
– مشتریان با ارزش
– تعداد طرفداران محصولات شرکت
با توجه به ساختار شرکت برای به دست آوردن حداکثر کارایی و سود باید مجموعه ای از معیارها انتخاب شود و دنباله ای از اعمال به طور پیوسته برای کنترل، آنالیز و گزارش عملکرد، انجام گیرد به این ترتیب در طول زمان، اطلاعات با ارزشی به دست می آید که نشان خواهد داد:
– کدام یک از تاکتیک های بازاریابی موثرترند؟
– کدام بخش از افراد پتانسیل خرید بیشتری دارند؟
– کدام مشتریان سود بیشتری را عاید شرکت کرده اند؟
– و در کل عملیات فروش چگونه انجام می شود؟
نکته مهم دیگر آن است که این معیارها در اثر گذشت زمان قابل تغییرند. با رشد شرکت و بازار کار، بازاریابان نیز باید بررسی مجددی روی معیارهای خود انجام دهند و آن ها را با اهداف جدید سازگار کنند. رقبای شما ممکن است به شاخص ها و رکوردهای بالاتری دست یابند و معیارهای شما دیگر قابل قبول نباشند. بعضی از معیارها کهنه می شوند و روشها و معیارهای جدیدی برای اندازه گیری به وحود می آیند.
وظایف دیگر واحد بازاریابی
۱- تعیین مشتریان بالقوه و شناسائی نیازها و خواسته های آنها
۲- تعیین بازارهای هدف
۳- طراحی محصول
۴- قیمت گذاری مناسب
۵- توزیع کالا و خدمت در زمان و مکان مناسب
۶- ایجاد ارتباط مستمر با مشتریان و ارائه اطلاعات لازم
۷- بازخور از مشتریان و ارائه خدمات پس از فروش
۸- نیل به اهداف سازمانی ( افزایش سهم بازار، سود و… )
۹- ایجاد تفکر مشتری مداردر کارکنان درون سازمان