راه اندازی شرکت هلدینگ یکی از ساختارهای عمومی سال های اخیر هستند که در غالب شرکت های بزرگ و حتی غیراقتصادی، نمونه هایی از آنها دیده می شود.
راه اندازی شرکت هلدینگ در پاسخ به تکثر و پراکندگی مدیریتی شرکت ها که مالکیت واحدی داشتند، به وجود آمدند. به عبارت دیگر، هدف اصلی از راه اندازی شرکت هلدینگ ، اعمال نوعی مدیریت تخصصی، فنی و یکپارچه بر مجموعه ای از بنگاه های اقتصادی جدا از یکدیگر است.
از مزیت های راه اندازی شرکت هلدینگ تا حدی بود که حتی بسیاری از شرکت های بزرگ، تجزیه شده و هر بخش آنها به یک واحد کوچک تر تبدیل و نهایتا از یک بنگاه بزرگ و متمرکز به یک شرکت هلدینگ تبدیل شدند.
نقش راه اندازی شرکت هلدینگ
دو نقش عمده برای راه اندازی شرکت هلدینگ وجود دارد:
نقش اول هلدینگ ها را می توان نقش نظارتی دانست که هدف اصلی از آن نگهداری از دارایی های شرکت هلدینگ و بنگاه ها و به طور کلی حفظ حقوق سهامداران است. این عملکرد را می توان حداقل نقش شرکت هلدینگ در زیر مجموعه ها دانست که از طرق مختلف نظارتی و کنترلی صورت می پذیرد. نقش اول در همه شرکت های هلدینگ جزو استراتژی های ضروری است.
نقش دوم راه اندازی شرکت هلدینگ نقش توسعه ای است که در آن مدیران تلاش می کنند با ایجاد هم افزایی بین بنگاه های زیرمجموعه خود شرایطی را فراهم آورد که هر یک از بنگاه ها به تنهایی نمی توانند آن را کسب نمایند.
این بزرگترین نقش است که یک شرکت هلدینگ می تواند در بنگاه های زیرمجموعه خود ایفا کند. در این حالت هلدینگ با تجمیع منابع و قابلیت های تمام شرکت ها و واحدهای متبوع و ایجاد یک حرکت تیمی تلاش می کند تا به بهره وری و بازدهی بسیار بیشتر از جمع جبری بازدهی های جداگانه هر یک از واحدهای متبوع دست یابد.
در واقع راه اندازی شرکت هلدینگ را به صورت یک طیف بین حداقل یعنی نظارت و حداکثر یعنی همان توسعه ( توسعه برند ) در نظر گرفت که هر شرکت با توجه به اهداف مدیریت در جایی از این طیف بین کف و سقف آن قرار می گیرد.
البته انتخاب این جایگاه بستگی به شرایط و اهداف راه اندازی شرکت هلدینگ دارد. به عبارت دیگر هرچه بنگاه های زیرمجموعه مکمل تر باشند میزان نقش هلدینگ می تواند به سوی حداکثر یا همان هم افزایی و توسعه نزدیک تر شود و بالعکس هرچه تفاوت بین شرکت های زیرمجموعه و صنعت هایی که در آن فعال هستند، افزایش یابد. با راه اندازی شرکت هلدینگ ، مجموعه مرکزی بیشتر نقش نظارتی به خود می گیرد.
مدیریت راه اندازی شرکت هلدینگ
یکی از مهم ترین دغدغه های مدیریت در راه اندازی شرکت هلدینگ نوع اعمال مدیریت و نظارت بر بنگاه های زیرمجموعه است. به عبارت دیگر میزان ارائه اختیار تصمیم گیری به مدیران شرکت های زیر مجموعه و نحوه اعمال مدیریت ( بازاریابی و فروش ) هلدینگ و نیز شکل نظارتی که هلدینگ نسبت به زیرمجموعه ها اتخاذ خواهد کرد سه ضلع مثلثی هستند که بیشترین زمان و نیرو را از مدیران هلدینگ به خود اختصاص می دهد.
سه رویکرد عمده نسبت به مدیریت راه اندازی شرکت هلدینگ وجود دارد:
رویکرد اول رویکرد مبتنی بر برنامه ریزی است؛ در این حالت شرکت هلدینگ علاوه بر برنامه ریزی استراتژیک در سطح هلدینگ برنامه ریزی های اساسی در سطح بنگاه را نیز صورت می دهد و تنها عملیات به عهده بنگاه های زیرمجموعه می باشد. در رویکرد اول هسته اصلی تصمیم گیری در هلدینگ مستقر بوده و تمرکز در بالاترین سطح ممکن قرار دارد. در این شکل از مدیریت نظارت از طریق بررسی اجرای صحیح برنامه های ابلاغ شده و ارزیابی میزان انحراف از برنامه ها میسر می گردد.
رویکرد دوم مبتنی بر وضعیت مالی است یعنی در آن هلدینگ تنها جهت گیری های کلی را انجام و هدف اصلی – مثل سودآوری- را تعیین می نماید و برنامه ریزی و اجرا را به شرکت های زیرمجموعه واگذار می نماید ولی در مقابل از لحاظ مالی اختیارات را از بنگاه های زیرمجموعه سلب و کلیه جریانات مالی در سطح بنگاه های زیرمجموعه را تحت کنترل و تصمیم گیری خود در می آورد.
یعنی کنترل در واقع از بعد مالی صورت پذیرفته و شرکت های زیرمجموعه از لحاظ برنامه ریزی از اختیار بالایی برخوردارند و تنها موظفند به سوی اهداف هلدینگ حرکت کنند.
رویکرد سوم اتخاذ روشی ترکیبی از دو رویکرد قبلی است. یعنی هلدینگ طبق رویکرد اول برنامه ریزی استراتژیک سطح کلان را انجام می دهد و در آن ماموریت هر یک از بنگاه های زیرمجموعه را تعیین می کند اما برخلاف رویکرد اول برنامه ریزی سطح بنگاه را به مدیران هر بنگاه می سپارد.
از سویی طبق رویکرد دوم هم کنترل های مالی را تعریف می کند اما تمرکز مالی در سطح رویکرد دوم را به وجود نیاورده و تا حدودی تفویض اختیار مالی به مدیران شرکت های زیرمجموعه سپرده می گردد، این رویکردی غالب در اکثر هلدینگ ها می باشد.
نتیجه گیری راه اندازی شرکت هلدینگ
می توان طیفی را بین رویکرد اول که مبتنی بر برنامه ریزی صرف است و رویکرد دوم که مبتنی بر کنترل های مالی اتخاذ و ترسیم نمود که هر هلدینگ با رویکرد سوم با توجه به اهداف و استراتژی های خود در نقطه ای از آن قرار می گیرد. انتخاب هر کدام از رویکردهای فوق بستگی به شرایط هلدینگ و مقتضیات صنایع مربوطه دارد و مدیریت هلدینگ با توجه به اهداف هلدینگ آن را انتخاب می نماید.