آنچه تا کنون آمارها و تجربه نشان داده است ، شرکتهای خصوصی نسبت به شرکتهای دولتی می توانند عملکرد و موفقیت بیشتری در بازار داشته باشند.
برخی از آمارها نشان می دهد که شرکتهای خصوصی ، درآمدهای بیشتری از شرکتهای دولتی دارند. اما این موفقیت را نمی توان از هر شرکت خصوصی نیز انتظار داشت. زیرا رسیدن به این موفقیت ، پیش شرطهایی نیاز دارد که قصد داریم در این مقاله به عنوان اصول اساسی موفقیت در شرکتهای خصوصی به آنها بپردازیم.
یک) کارمندان راضی و خوشحال
از نظر مشاوره بازاریابی شرکتهای موفق و بزرگ دنیا به خوبی می دانند که داشتن کارمندان راضی و خوشحال چقدر برای آنها سود آور است. در واقع یکی از سرمایه های اصلی آنها برای رسیدن به موفقیت ، کارمندانی هستند که برای آنها کار می کنند. به همین دلیل در بسیاری از این شرکتها ، بیش از آنکه تلاش کنند کارمندان آنها برایشان سودآوری مالی داشته باشند ، بلکه سعی می کنند ، کارمندانشان رضایت کامل از همکاری با آنها را داشته باشند.
این هدف ، تحقق پیدا نمی کند به جز اینکه ، مدیران این شرکتها تلاش کنند اهداف و رسالتهای کاری مشخصی داشته باشند. زیرا این مدیران در سایه این اهداف به خوبی می دانند که در چه نقطه ای قرار دارند ، قرار است چه کاری انجام دهند و چه اندازه با هدفهای خود فاصله دارند. مدیرانی که تا این اندازه نسبت به خودشان و شرکتشان شناخت داشته باشند معممولاً افرادی شاد و خلاق هستند. همین موجب می شود این روحیه شادی در تمامی بخشهای شرکت جریان پیدا کند و فضایی دوستانه در کل شرکت حاکم باشد و کارمندان از اینکه برای این مدیران کار می کنند احساس رضایت داشته باشند. بسیاری از کمپانی ها و شرکتهای کوچک در دنیا توانسته اند با اجرایی کردن این راهبرد با شرکتهای بزرگ دنیا رقابت کنند و خودشان را به جایگاه بالاتری برسانند.
دو) عکس العملهای تیز بینانه و به موقع
شرکتهای خصوصی زیادی در دنیا وجود دارد که قدمت بسیار طولانی دارند. حتی عمر برخی از آنها ممکن است به بیش از صد سال برسد. اما چرا این شرکتها با اینکه بسیار قدیمی هستند ولی همچنان با قدرت بیشتری به فعالیت خود ادامه می دهند ، در حالی که بسیاری از شرکتهای تازه تأسیس ممکن است به زودی تکراری شوند و از مد بیافتند و دیگر جایگاه قبلی خود را نداشته باشند.
علت در این است که شرکتهای خصوصی موفق چند ساله ، توانسته اند در این مدت ، خودشان را با تکنولوژی و علم روز آپدیت کنند و هرگز اجازه ندهند که رنگ کهنگی بر فعالیتها ، اهداف و محصولات آنها بنشیند. آنها در فرصتهای مناسبی که پیش می آورند به خوبی می توانند محصولات جدید خود را به بازار عرضه کنند و با تغییرات روز ، هماهنگ باشند. این موفقیت ، حاصل تحقیق در بازار و استفاده از افراد هوشمند در ساختار شرکت است.
سه) حضور خانواده ها در شرکتها خصوصی
در کل دنیا می توان شرکتهای خصوصی زیادی پیدا کرد که مبنای تشکیل آنها خانواده ها هستند. از جمله این شرکتهای موفق میتوان به تویوتا و فورد اشاره کرد. در آمریکا شرکتهای خانوادگی بسیاری وجود دارد که یا موسس این شرکتها هستند یا اینکه خانواده ها در اداره کردن آن نیز نقش پر رنگی دارند. به عنوان مثال شرکتهای کارلسون ، شامل کمپانی های خانوادگی است که در حوزه هتل داری فعالیت می کنند و نزدیک به هزار هتل تأسیس کرده و اداره می کنند.
چهار) درهای باز به روی شرکتهای دیگر
نگاه برخی از افراد به شرکتهای خصوصی این است که این شرکتها معمولاً به صورت مجزا با سایر قسمتها فعالیت می کنند. در حالی که این یک ذهنیت بسیار غلط و اشتباهی است. بسیاری از شرکتهای خصوصی هستند که سعی می کنند افراد و کارکنانی را از شرکتها و بخشهای دیگر استخدام کنند و حتی در پستهای مدیریتی خود قرار دهند تا بتوانند از دانش و تجربه آنها استفاده کرده و در عین حال با سایر بخشهای بیرون از شرکت نیز تعامل مناسب و نزدیکی داشته باشند. اگر تصور شما هم این است که این شرکتها معمولاً به تنهایی کار می کنند ، باید بگوییم که وقت آن است که دیدگاه خود را اصلاح کنید. این اصل جایگاه ویژه ای در بازاریابی شرکت ها دارد.
شاید این چند اصل ، بسیار ساده به نظر برسد ولی در مرحله عمل ، کمتر شرکتهایی هستند که بتوانند به خوبی ، این اصول را رعایت کنند. در حالی که با رعایت کردن همین اصول می توانند گستره فعالیت و موفقیتهای خود را افزایش دهند.