بازاریابی و برند سازی در حدود ۳۵ درصد فروش سوپرمارکت ها در خصوص کالاهایی است که تا ده سال پیش به هیچ عنوان وجود نداشته اند.
شما نیز می توانید درباره حیات یک موسسه براساس تعداد کالاهای جدیدی که به بازار می آورد تحقیق و قضاوت کنید. پارک بازاریابی ایران و واحد تحقیقات بازاریابی و برندسازی به صورت تعداد زیادی از مدیران را شناسایی نموده اند که شکست آنها در معرفی کالاهای جدیدشان بوده است.
برای چنین شرکت هایی چندان بعید نیست که تمایل چندانی برای صرف چند میلیون تومان ناقابل به منظور توسعه و رشد یک کالای جدید نداشته باشند. اما حاضرند ۱۰۰ میلیون تومان برای به دست آوردن کالای فردی دیگر دور بریزند بدون آنکه زحمت کوچکترین حرکتی را به خود بدهند.
البته بر عکس این هم صادق است در صنعت های دیگر مشاهده می شود که به طور مثال ۲۰۰ میلیون تومان خرج تحقیق روی محصولات جدید می کنند، شاید سال ها بگذرد و نتیجه ملموسی در عرصه کشف پدیده ای جدید به دست نیاید. اما در نهایت زمان موعود می رسد و یک محصول جدید معجزه گر پا به میدان می گذارد. اثر این قضیه روی قیمت سهام، به حد کافی دلچسب است که تمایل به ادامه چنین روندی پررنگ می گردد.
چرا از هر ده برند جدید مصرفی، هشت تا شکست می خورد؟
گاهی این موضوع به دلیل این است که برندها بیش از حد جدید هستند! در ابتدا برندها از سوی مصرف کنندگان برند پس زده شده اند. در بسیاری از موارد نیز شکست کالاها و برندهای جدید به این دلیل است که به اندازه کافی، جدید نیستند. آن ها تفاوت معنی دار و قابل اعتنایی نسبت به موارد مشابه قبل ندارند. مانند کیفیت بهتر برند، مزه بهتر برند، انتقاع بیشتر یا راه حل های بهتر برای مشکلات. اگر نقطه تمایز برند، دست به دست حالتی از آشنایی، کالاهای جدید را به تجربه قبلی مصرف کننده برند متصل کند، بسیار مفید خواهد بود؛
یک پوشک یکبار مصرف با قدرت جذب بالا، یک برند نوشیدنی گوارا، یک برند نوشیدنی ویژه رژیم غذایی و یک حوله کاغذی با برندی متفاوت، همه و همه مثال هایی در مورد بازاریابی و برند سازی هستند.
بازاریابی و برند سازی ؛ انتخاب نام محصول یا برند به یافتن هر نامی که تا به حال توسط شرکت دیگری ثبت نشده باشد، به شکل طاقت فرسایی در فرایند بازاریابی و برند سازی سخت است.
سه نوع برند در بازاریابی و برند سازی وجود دارد.
۱- برندهای زنان و مردان؛ آن ها در یاد می مانند و کپی کردن آن ها سخت است و خاطر نشان می سازند که کالای شما یک انسان است.
۲- برندهای بی معنی؛ مانند کمل، کودَک سال ها طول می کشد و میلیون ها تومان لازم است تا آن ها را به تمایل و سلیقه خریداران گره بزنیم.
۳- برندهای توصیفی؛ مانند سه در یک . چنین نام هایی با میل به فروش شروع می شوند. اما آن قدر خاص هستند که می توان از آن ها در توسعه خطوط تولید استفاده کرد.
شما می توانید از نتایج تحقیق درباره مصرف کننده متوجه شوید که آیا یک برند، آنچه را که مدنظر شما می باشد القا می نماید یا خیر؟ آیا به راحتی تلفظ می شود یا خیر؟ آیا با دیگر برندهای موجود اشتباه نمی شود و در نهایت آیا به یاد می ماند؟
اگر می خواهید از همان برند در بازارهای خارجی هم استفاده کنید، مطمئن شوید که این کلمه معنای بدی در زبان آن کشورها نداشته باشد. تا به حال چندین مورد بسیار بد پیش آمده است. که در مقالات قبلی به آن ها اشاره شده است.