شیوه های مدیریتی سنتی دارای ویژگیهایی است که در دنیای کسب و کار امروزی ، نواقص و نارسایی محسوب می شود.
بنابراین باید در جهت اصلاح و تغییر این شیوه ها اقدام کرد. در پائین به چند نمونه از این اشتباهات و نواقص مدیریتهای سنتی اشاره می شود:
یک) افراط و تفریط در اعمال قدرت
مدیران سازمانها و شرکتها باید در میزان اعمال قدرت و استفاده از آن ، حد متعادل را حفظ نمایند. تا جایی که امکان دارد لازم است مدیران در امور مدیریتی خود از قواعد و قوانین استفاده و پیروی نمایند تا اینکه بخواهند از روشهای غیر قانونی و نامتعارف مانند تقاضای عاجزانه استفاده نمایند. مدیران برجسته دارای نفوذ قوی بر روی کارکنان خود هستند ، به گونه ای که هم اقتدار ، احترام و هم نفوذ دارند و هم کارکنان آنها می توانند به آسودگی به کار خود بپردازند. مدیران با نفوذ حتی اگر قصد انجام کاری را داشته باشند که کارکنانشان با آن موافق نیستند ولی به دلیل اطمینانی که کارکنان به مدیرشان دارند از او پیروی می کنند.
دو) اطلاع رسانی
مدیران لازم است تلاش کنند تا اطلاعات مربوط به شرکت یا سازمان خود را از طریق روشهای مناسب مانند انتشار نشریه داخلی یا سایر منابع اطلاعاتی جهت مطلع کردن کارمندان از موقعیت و شرایط شرکت استفاده کنند. اطلاعاتی مانند تغییر روشها ، تصمیم ها ، قراردادها و هر نوع تغییری که قرار است در داخل سازمان اتفاق بیافتد. در صورتی که کارکنان یک شرکت در جریان اطلاعات آن شرکت قرار نگیرند و نتوانند رابطه دوسویه با مدیران برقرار کنند موجب ایجاد فضای غیر قابل اطمینان در سازمان می شود. ممکن است مدیران به علت حفظ قدرت و نفوذ خود بخواهند از دادن اطلاعات به کارمندان خود بپرهیزند ولی باید بدانند این عمل آنها جوی ناسالم و غیر قابل اعتماد را در سازمان بوجود خواهد آورد.
تعامل بین مدیران شرکتها و کارکنان آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مدیران باید تلاش کنند تعامل و ارتباطی دوسویه و محترمانه با کارکنان خود برقرار کنند. در کنار روابط احترام آمیز باید ارتباط آنها مطمئن و حاکی از نوعی اطمینان دو طرفه باشد. نحوه ارتباط بین مدیران و کارکنان به قدری مهم است که در صورتی که تعامل درستی شکل نگیرد ، تعامل نادرست قابل اصلاح نمی باشد. مدیران باید سعی کنند تا کارکنان خود را با دیگری مقایسه نکنند و واکنش خود به عملکرد کارکنان را در یک جلسه خصوصی و به تنهایی با هر یک از آنها در میان بگذارند. به هیچ عنوان مدیران نباید از نحوه عملکرد ضعیف کارکنان خود به عنوان وسیله ای برای مسلط شدن و اعمال قدرت به آنها استفاده کنند. همچنین یکی دیگر از وظایف مهم مدیران این است که تلاش کنند ارتباط سالم و قابل اعتمادی بین کارکنان شرکت و یا سازمان تحت مدیریت خود بوجود بیاورند.
چهار) تقدیر و تحسین نظام مند
در هر شرکتی لازم است مدیران از یک نظام تقدیر و پاداش برای عملکردهای خوب کارکنان خود استفاده کنند. نظام پاداش و تقدیر از کارکنانی که عملکرد خوبی داشتند باید به صورت منظم و بدون به تأخیر انداختن تاریخ و زمان آن انجام شود تا مؤثر واقع شود. استفاده نادرست از نظام پاداش و تقدیر کارمندان می تواند نتایج معکوسی داشته باشد ، پس مدیران نباید از این نظام به عنوان یک وسیله به شکل نادرستی استفاده نمایند.
پنج) محول کردن امور خصوصی
گاهی مدیران شرکتها و سازمانها ممکن است امور خصوصی خود را به کارکنانشان محول کنند تا آنها را انجام دهند. این کار یکی از مخرب ترین کارهایی است که می تواند روابط سالم و تأثیر گذار بین مدیران و کارکنان آنها را از بین ببرد. زیرا با این کار موجب شده ایم تا تعامل دوسویه به یک ارتباط یک طرفه از جانب کسی که صاحب قدرت است تبدیل شود.
مطالب مرتبط :